رفت ز دست حسین، جوهر ایمان حسن مرکز عرفان و عشق، معنی قرآن، حسن
واحد ایام صفر از سیّد محمّد هاشمی فرد، آهنگ از مصطفی گراشی
رفت ز دست حسین، جوهر ایمان حسن مرکز عرفان و عشق، معنی قرآن، حسن
آن که ز نامش جهان، حُسن تِجّلی گرفت حُسن تَجلّای نور، مظهر ایمان، حسن
آن که بر اشراق داد قدرت تابشگری مشرق مِهرِ یقین، آیۀ یزدان، حسن
با نفسش سرخ بود، مجمع لاله چو دل داغ به گلزار داد، فخر شهیدان، حسن
داده به خورشیدها، قدرت روشنگری ریخته در جان صبح، خون شتابان، حسن
هادی خیل بشر، در شب ناباوری قبلۀ جود و وجود، روشنی جان، حسن
مرکز پروازها، دایرۀ رازها عالم اعجازها دین نمایان، حسن
پیر ره عشق و شور، نوگل گلزار نور حاکم اشراق در، مملکت جان، حسن
ریشه کفر و نفاق، از همه جا می برید داشت سیاهی اگر، در شب عصیان، حسن
صلح وی از جنگ نیز پیش تر و تیز تر در صف جنگ آوری، صلح بفرمان، حسن
از ستم اهل خاک داشت دلی غرق خون محرّم اسرار حق، جلوۀ جانان، حسن
با جگر سوخته با دل افروخته رفت به دیدار یار، یار غریبان، حسن
ریخت به جان جهان، با سفر خویش داغ داغ به جان داشت از، ظاهر انسان، حسن
گرچه ز بی یاوری جان عطشبار داشت داشت برای حسین سینۀ سوزان حسن
گرچه سفر کرده است می رسد از اوج عرش بر سر مولای عشق بی دل و نالان حسن
می رسد از اوج عرش در دل خونین فرش بر سر نعش حسین از همه پنهان حسن
می رسد از برج نور تا که تسلّی دهد خواهر دلخسته را، در شب هجران، حسن
ارسال دیدگاه