باز دارم ناله های آتشین تا بگویم ماجرای اربعین
واحد ایام اربعین، آهنگ از عبدالحسین خرمایی
باز دارم ناله های آتشین تا بگویم ماجرای اربعین
اهل بیت شاه دین با صد نوا بار بربستند و ز شام بلا
ره بپیمودند چندی بیقرار تا که دشت کربلا شد آشکار
بر مشام آید شمیم دلربا ز آن شمیم آید سکینه در نوا
عمه عمه نینوا نزدیک شد وادی کرب و بلا نزدیک شد
عمه بوی مشک ناب آید همی قاصدم از کوی باب آید همی
ای صبا خوش بوی عنبر آیدم گوئیا از کوی اکبر آیدم
عمه آید بوی بابایم حسین آنکه شد مقتول از تیغ و سنین
بوی عمویم خوش آید بر مشام در کنار علقمه آن نیک نام
خوش گلستانیست دشت کربلا گشته از خون جوانان با صفا
چون گذشت از قتل حسین اربعین جا برآمد سوی آن پر غم زمین
پس به آب دجله خود را شستشو کرد و آنگه ساخت تجدید وضو
با عطیه گفت آن روشن ضمیر عاجزم از لطف تو دستم را بگیر
بر مرا تا بر سر قبر حسین روشنم کن از مزار او دو عین
ارسال دیدگاه