ای شیعه زنو زن بر سینه و بر سر
سیدجواد عین الملک
ای شیعه زنو زن بر سینه و بر سر
در قتل شه دین آن ساقی کوثر
چون ضربت شمشیر بر تارک حیدر
از خون جبینش محراب دعا تر
شد غرقه ی در خون داماد پیمبر
بن ملجم ملعون با چشم پر آذر
با قلب پر از کین از حیدر صفدر
بنشسته به کنجی روباه ستمگر
تا میر عرب کی بر سجده برد سر
از خون شریفش سجاده معطر
چون حال پدر دید سالار شهیدان
فریاد زدل زد سردار غریبان
هم اخت و اخو و هم جمله عزیزان
بر بستر بابا ، بابای یتیمان
در بستر پر خون آن لاله شناور
زینب به ندا گفت ای باب غضنفر
ای قاتل کفار ای یار پیمبر
بر کنده زجا دز از قلعه خیبر
طومار پلیدان پیچیده سراسر
بشنو غم دل را ، از دختر حیدر
ارسال دیدگاه