مرثیه های سنتی بوشهری

سایت کربلایی حسن توزی بندر گناوه

مرثیه های سنتی بوشهری چو عباس بر پشت توسن بر آمد تو گویی مه بدر روشن بر آمد زنور جمالش جهان شد منور زجن و ملک بانگ احسن بر آمد ولی شه زخود گشته مایوس و گفتا که این لحظه جان من از تن بر آمد رخ سرخ او چون دل کهربا شد چو از خیمه ان شیر اوژن بر آمد قد مستقیمش چو دیدند گفتند چو سرو نکویی به گلشن بر آمد زپشت سرش زینب بینوا بود زخرگاه شه بانگ شیون بر آمد اگر شعر محزون قبول تو افتد مصفا چوگوهر زمعدن برآمد موفق باشید توزی (مداح)

مرثیه های سنتی بوشهری

نویسنده ی این مطلب: سایت کربلایی حسن توزی
تاریخ ارسال مطلب: شنبه 01 شهریور 1393
مطلب در موضوعاتمداحی های قدیمی ، مرثییه سنتی ،
مرثیه های سنتی بوشهری

_*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

مرثیه های سنتی بوشهری

 

چو عباس بر پشت توسن بر آمد

تو گویی مه بدر روشن بر آمد

زنور جمالش جهان شد منور

زجن و ملک بانگ احسن بر آمد

ولی شه زخود گشته مایوس و گفتا

که این لحظه جان من از تن  بر آمد

رخ سرخ او چون دل کهربا شد

چو از خیمه ان شیر اوژن بر آمد

قد مستقیمش چو دیدند گفتند

چو سرو نکویی به گلشن بر آمد

زپشت سرش زینب بینوا بود

زخرگاه شه بانگ شیون بر آمد

اگر شعر  محزون قبول تو افتد

مصفا چوگوهر زمعدن برآمد

 

موفق باشید

توزی  (مداح)

ارسال دیدگاه

کد امنیتی رفرش