شد وفات پیغمبر خاتم بنشسته به ماتم زهرای حزین
نوحه ایام صفر، وفات پیامبر اکرم (ص)
شد وفات پیغمبر خاتم بنشسته به ماتم زهرای حزین
از دیدۀ روان خون ز مصیبت آشفته به حیرت جبریل امین (۲)
در ظلمت تنهائی غم خفته مدینه از بانگ عزا جمله برآشفته مدینه
در مجلس اندوه به انصار و مهاجر بس قصه که از جور و ستم گفته مدینه
شد نوحه سرا ساقی کوثر بن عمّ پیمبر آن سرور دین (۲)
اکنون به سفر قافلۀ بدر و حنین است در گوش فلک نالۀ امّ الحسنین است
غمدیده علی خیره به سیمای حسین است زینب به نوا خوانی با شیون و شین است
اسباب سفر گشته مهیّا در عالم بالا برخیز و ببین(۲)
شد عازم میدان شفق اختر خاور گریان ز غمش دیدۀ آفاق سراسر
شکسته ز غم پشت علی فاتح خیبر بنشسته بخون دیدۀ عمّار و اباذر
انبوه ملائک شده نالان سرگشته و حیران در عرش برین (۲)
کاشانۀ دل خانۀ افغان و نوا گشت حیران و پریشان همگی خلق خدا گشت
فریاد حسن از دل پر درد بپا گشت پیمانۀ خون چشم غریب الغربا گشت
در بستر ختم رسولان آن اسؤه ایمان افتاده چنین (۲)
ارسال دیدگاه