از مدینه به سوی طوس روان شد شه خوبان حکم مأمون لعین با دل پر خون و پریشان
واحد ایام صفر، شعر از مرحوم غلامرضا اصلاح پذیر، آهنگ (چونکه عباس)
ازمدینهبهسویطوسروانشدشهخوبان حکممأمونلعینبادلپرخونوپریشان
گفتهنگامو داعباهمهیارانوعزیزان میرومسویقضاازستموجورلعینان
شدیقینمکهبودآخرعمرمندلریش درغریبیدهدمزهرجفاقومبداندیش
حالسازیدبهپاماتمماکنونبهبرخویش چونعزاداربهغربتنبودبهرغریبان
جانبشهرخراسانچوغریبالغرباشد ظلممأمونلعینبرپسرشیرخداشد
ازرهکینهرضاکشتۀانگورجفاشد گشتمسمومبهانگورستمشاهخراسان
چه بگویم ز جفا کاری این چرخ ستمگر ظلمها کرده روا بر همه اولاد پیمبر
کشته گردیده حسین تشنه لب از نیزه و خنجر هم بدادند ز جفا زهر به سلطان خراسان
گفتاباصلتببنددرکهدراینشهرغریبم ماندهدورازوطنوبیکسوبییاروطبیبم
بنگرکزاثرزهرچوبامرگقرینم شدهازسودۀالماسدلمشعلهۀ سوزان
فرشهاراتوبپیچانکهغریبانهدهمجان چونشهکرببلارویزمینبیکسوعطشان
بهرویخاکشکمازاثرزهربمالید چونغریبانهدرانگوشۀویرانهبنالید
گفت: معصومهایاخواهرزارمبهکجایی کهبیاییتوبهبالینمنزارجگرخون
کوجوادمکهبهبالینمنزارجگر خون خاکبرسرکندازغمبدردچاکگریبان
ارسال دیدگاه