گفتا قاسم به سالار شهیدان کن ترحم مرا ده اذن میدان
نوحه ایام محرّم
گفتا قاسم به سالار شهیدان کن ترحم مرا ده اذن میدان
که تا جان را کنم قربان یاران رسانم خویشتن را به عزیزان
عمو سیرم از این دنیای فانی نخواهم بعد یاران زندگانی
که تا جان را کنم قربان یاران رسانم خویشتن را به عزیزان
نواهم بعد مرگ علی اکبر نه عیش و نه نشاط و کامرانی
که تا جان را کنم قربان یاران رسانم خویشتن را به عزیزان
بیا جان عمو زین سفر بگذر مکن دیوانه از هجر خود مادر
که تا جان را کنم قربان یاران رسانم خویشتن را به عزیزان
لبش چون غنچه گل ز هم وا شد گرفت اذن و سوی قوم اعدا شد
به خاک افکند سرهای دلیران در آخر عشرتش از کین عزا شد
که تا جان را کنم قربان یاران رسانم خویشتن را به عزیزان
ارسال دیدگاه