زینب، کجاست آن پیرهن کهنه ما را بیا تا در بر خود را کنم وقت وداع را
نویسنده ی این مطلب: سایت کربلایی حسن توزی
تاریخ ارسال مطلب: یکشنبه 18 مهر 1395
نوحه ایام محرّم، شعر و آهنگ از حسن توزی
زینب، کجاست آن پیرهن کهنه ما را بیا تا در بر خود را کنم وقت وداع را
پس از من خواهرا زینبا تو هستی هم پدر مادرا
چنین است مارا
حسینم وصیت کرد مرا مادرم زهرا دم مرگ خود بگفت روز وداع را
تو را در بر کنم پیرهت بزیر سم اسبان تنت
سر از تن جدا را
برادر تو ای آیت رب ابن رسول ثقلینم تو ای همنام رحمان یا شبیر یعنی حسینم
مرا تنها مزار ای حسین برادر جان حسین نور عین
بدست اعداء
عزادار بشید بر قتلگاه شاه شهیدان روانه دل آدم بسوخت از جمله توزی در زمانه
زنید بر سر و سینه عیان ز بهر این مولایتان
عزای حسین را
ارسال دیدگاه