تیغ پایین آمدو در کربلا بیداد کرد ظلم بیپایان دیگر در جهان بنیاد کرد
واحد ایام محرّم
تیغ پایین آمدو در کربلا بیداد کرد ظلم بیپایان دیگر در جهان بنیاد کرد
تیغ پایین آمد و نامردمی بالا گرفت خون فرود آمد نگاه پاک مولا را گرفت
تیغ آمد تیر آمد سنگ آمد وای من غرق خون شد چهره نورانی مولای من
کس در آن آشوب جز قوم بلا بر پا نماد هیچ جز کفر و دغا بر پهنه صحرا نماد
اشک و خون در العطش پیچید و عالم سوز شد در نگاه زینبی شب جلوه آن روز شد
بلبلان مصطفی نومید از گلها شدند دختران مرتضی بییاور و تنها شدند
روز آن روز بلاپیما به بحر شب نشست کودکان را دیده در سوز و شرار و تب نشست
قوم طغیان فتنهای را تازهتر از سر گرفت ناگهان از فتنه آتش خیمهها را برگرفت
دختران فاطمه حیران و اشکافشان شدند گرد بیمار علی شمع بلا گردان شدند
غنچههای نازپرور مضطرب شیون کنان نازکان دامن گل شعله را دامن کشان
ناگه آتش بی حیا شد دامن گل را گرفت نک لباس دختر دردانه زهرا گرفت
نانجیبی کرد تعقیب آن عزیز سوخته شد سراسیمه روان آن نور جان افروخته
بارالها بی پناهی را نگر دختر چه کرد مونس زینب انیس دخت پیغمبر چه کرد
اشک و آتش دامن کودک خدایا الامان نانجیبان پشت سر سقّا و کودک ناتوان
ای پدر مولا علی ای در جهان حق را ولی ای که میلرزد ز نامت پشت دشمن یا علی
یا علی که دشمنانت عزم تو میسوختند بی تو امشب آتشی در جان ما افروختند
یا علی این کودکان بیگناهت را نگر دختران اشک ریز و بیگناهت را نگر
ارسال دیدگاه