باز گلگون جامهای با جان نثاران میرود جان به کف، بگرفته از آن روزگاران میرود
واحد ایّام محرم، شعر از سید جواد عین الملک
باز گلگون جامهای با جان نثاران میرود جان به کف، بگرفته از آن روزگاران میرود
بیرق حق را به دوش و گوش بر بانک رحیل بسته پیمان وفا، همراه یاران میرود
سر نهاده در ره معبود خود با اشتیاق بر لب آهنگ ظفر، با سر به داران میرود
لب به آب علقمه بنهاد تا نوشد کفی کی زیادش کام خشک شیرخواران میرود
نی ز نیشِ خنجرش پروا، نی از تیر آوران گُردرنگین جامه، با خونین تباران میرود
کاشت بر سینه گل و همراهِ عاشورائیان در پی مقصود، با چابک سواران میرود
بر لبش جاری ندای یا اخا ادرک اخا رسته از زندان تن با کامکاران میرود
آنکه سودای شهادت را به سر میپرورید غوطهور در کام خون با گلعذاران میرود
غنچهها شاداب میگردند هنگام بهار این عجب کان غنچه در فصل بهاران میرود
آنکه خصم از هیبتش میرفت در آغوش مرگ این زمان چون برگ گُل با جویباران میرود
اُسوۀ تقوی چو یوسف از تجلّیگاه عشق پرده بر رخ کرده با پرهیزگاران میرود
پیکرش در نینوا افتاده از جوش و خروش خواهر دل خستهاش با نیزه داران میرود
همسفر با کاروان شام زین العابدین وا أبا گویان به جمع بیقراران، میرود
عاشقان را بر زبان یا لَیتَنَا کُنَّا مَعَک اشک ماتم دیده بر دامن، چو باران میرود
در غمش حیران به شام تیره شد امّ البنین با سپاه کینه خیل غمگساران میرود
میشکافد سینۀ ویرانه را آوای بوم در بَرِ زینب سکینه اشکباران میرود
در طلوعِ فجرِ پیروزی سپاهِ کربلا پای بوس حضرتش امیدواران میرود
سینه مالامال از شوق شهادت صف به صف لشکر اصحاب ایمان از جماران میرود
ارسال دیدگاه