ندا آمد که حق را سنگر اینجاست مقـدس سرزمیـن بـاور اینجاست
واحد ایام محرّم، شعر از مشفق کاشانی، آهنگ از عبدالحسین خرمایی
ندا آمد که حق را سنگر اینجاست مقـدس سرزمیـن بـاور اینجاست
طواف کعبـهی دل کن خـدا را که هر دلدادهای را دلبر اینجاست
بگو با سینه سرخان مهاجر که هجرت را مقام آخَر اینجاست
شفق را گو ببندد حجلهی خون که عقد عاشقی را گوهر اینجاست
همان صحرا که گُل با باغبانش شود پرپر به عشق داور اینجاست
همان صحرا که هفتاد و دو لاله کند گلچین غارت پرپر اینجاست
همان صحرا که تیر غم نشیند به قلب زینب غم پرور اینجاست
همان صحرا که بهر جرعۀ آب فِتَد دست از تن آب آور اینجاست
همان صحرا که منشق از ره کین شود فرق علیِّ اکبر اینجاست
همان صحرا که قاسم کشته گردد به پیش دیدگان مادر اینجاست
همان صحرا که بوسد تیغ جانسوز سپیدیِّ گلوی اصغر اینجاست
همان صحرا که بر قلب شقایق نشیند تیر دشمن تا پر اینجاست
همان صحرا که از سیلیِّ بیداد شود نیلی رخ نیلوفر اینجاست
همان صحرا که سازد آشنا لب به رگ های بریده خواهر اینجاست
ارسال دیدگاه