شب یلدای حسین موسم دیدار رسید قدسیان مژده ز نو بوی رخ یار رسید
واحد ایام محرّم، شب عاشورا، شعر از حمید گزی، آهنگ از مصطفی گراشی
شب یلدای حسین موسم دیدار رسید قدسیان مژده ز نو بوی رخ یار رسید
حاجت از نور قمر نیست در این دشت بلا پسر قاتل مرحب چو پدروار رسید
تا بمیراندن باطلببرد دست به تیغ نعرهاش بر جگر قوم ستمکار رسید
تا کند دین محّمد به جهان جلوه نما کار او با پسر جگر خوار رسید
جعفر و قاسم و عباس و علی اکبر را در ره دین خدا کار به پیکار رسید
بازوی صف شکن پور علی گشت جدا نیزه بر تارک زیبای علمدار رسید
اکبر آن نوگل گلزار حسین را کشتند ام لیلا به جگر زخم ألم کار رسید
رخت دامادی زیبا به تن پور حسین پاره از نعل سم مرکب کفّار رسید
زینب آن دختر کبرای علی گشت اسیر به روی ناقۀ عریان تن تبدار رسید
در خرابه ز ستم رفت رقیه ز جهان تا که چشمش به سر آن شه ابرار رسید
خطبه خوان دختر زهرا چون به دروازۀ شام سرنی جلوه کنان ماه پدیدار رسید
به روی خار مغیلان حرم آل عبا کعبِ نی بر بدنِ سیّدِ اطهار رسید
شد مزیّن چو به مجلس سر پر نور حسین به جسارت لب و دندان به گُل آزار رسید
ذکر آیات خدا بر لب خشکیده ز آب تَرجبین مجلسیان فرصت پندار رسید
پور بیدین معاویه نشسته بر سریر خیزران بر کف آن ملحد بدکار رسید
سرکشان جمله کهای کارفر یَابنَ الطُّلقا کوس رسوایی تو بر سر بازار رسید
آب از خون گلو داده حسین به علی تا که خشکیده شجر را ز نوش بار رسید
ذاکر شاهِ شهیدان ز وفا گشت «حمید» شافعش روز جزا سیدِ ابرار رسید
عالیه !! دمتون گرم !!! نخسته !