ظهرعاشورا که خون از چشم هستی می چکید صد جهان دل در نگاه خاکِ خونین می تپید
واحدایاممحرموصفر،شعرازسیدمحمدهاشمیفرد،
آهنگازعبدالحسینخرمایی
ظهرعاشوراکهخونازچشمهستیمیچکید صدجهاندلدرنگاهخاکِخونینمیتپید
یکطرفعرفانعزایپیررادرسینهداشت یکطرفکفرزبونآهنگنشرکینهداشت
یکطرفموجبلابرخاکجاریگشتهبود یکطرفباخوندلعشقآبیاریگشتهبود
یکطرفزخمجگرسوزعطشدلمیشکست یکطرفتیغبلابروسعتدلمینشست
یکطرفخورشیددرگردابخونافتادهبود یکطرفمهتابدرکارسفرآمادهبود
زینمیانذراتعالمغرقدرزاریشدند اززبانذرههافریادهاجاریشدند
گوشجانیبوداگرآنلحظهبرپهنایخاک میشنیدایننالهراازذرههایسینهچاک
آهایتصویرهایآدمیتبرزمین ایبهدورافتادگانازعشقوایمانویقین
ایبهصورتآدمیامابهسیرتاهرمن ایبهظاهرسرخروامابهدلخصمچمن
خفتهدرخوابهوسبیبهرهازدینتابهچند بندهیشیطاننفسوکافرآیینتابهچند
چشمبگشاییدهانایمانتانراخواببرد درسرابافتادگانهستیّتانراآببرد
چشمبگشاییدوظهرسرخگونرابنگرید آفتابعشقدردریایخونرابنگرید
اینبهخونافتادهفخرعالمانسانیاست اینخداراخونبهادرراهدینقربانیاست
اینحسیناستآبرویوسعتملکوجود اینحسیناستآهامابیسروسردرسجود
یادگارمصطفیبینیدوجسمبیسرش خونایمانمیتراودازرگانگردنش
بارگانخونفشانتوحیدرا اثباتکرد آیههایروشنامیدرااثباتکرد
بارگانخونفشاندامنازایندنیاکشید خطسرخعشقراتامنزلعقبیکشید
رفتاوبابالخونتابارگاهذوالجلال رفتومامانديمدرخوابخوشورنجوملال
چشمبگشاييدوقترفتنماديرشد چشمبگشاييدگرتااينزمانتأخيرشد
ارسال دیدگاه