ای رمز شعورِ دل، بنیان وفا مولا معراج حضور دل، در عشق خدا مولا
واحد مربوط به سه ایام(محرّم، سفر،رمضان)
شعر از سید محمّد هاشمی فرد، آهنگ از مصطفی گراشی
ای رمز شعورِ دل، بنیان وفا مولا معراج حضور دل، در عشق خدا مولا
دریا دلِ دریایی، منظومۀ شیدایی مصداقِ شکوفایی، در باغِ وفا مولا
گلواژۀ توحیدی، پیغامی و امیدی تکبیرِ خروشانی، در نای نوا مولا
با آیۀ الهامی، تفسیر دل جامی در سینۀ فریادی، فریاد رسا مولا
یک قطره ز خونِ تو، اعجاز و جنون تو نیروی دلِ ساقی، پیغامِ شفا مولا
با عشقِ تو بر هم زد، زخم دل و مرهم زد پیغام رسان جان، در غار حرا مولا
با ناله چو برگیرم، از وسعت دل حسرت روی تو نمیگیرد، در آینه جا مولا
با موج بیامیزم، وزنور برانگیزم کز خویش بپرهیزم، تا اوجِ فضا مولا
وقتی که در آهنگم، فریادِ تو میجوشد میروید از اعماقم، گلواژۀ لا مولا
بیحاصل اگر عمرم، یک روز نمیبینم دستیست به دامانت، در خوف و رجا مولا
در خونِ تو میماند، آئینِ فرا رفتن بیواسطه جان دادن، معیار رضا مولا
در مأذنۀ هستی، آوای تو میماند تکبیر بلال آهنگ، در متن صدا مولا
با یاد تو میخیزد، سیلاب ز خون رفتن با خون تو میجوشد، خون شهدا مولا
با همهمه در کعبه، احرام نپوشیدی در قبلۀ عشقی تو، بیسعی صفا مولا
با سوز غم آوازی، با آه و عطش راضی جانی به جهان دادی، در کرب و بلا مولا
رگهای پریشانت، پرواز برانگیزد در خون تو میبینم، قانونِ بقا مولا
در زمزمۀ نبضت، غوغای زمان خون شد جوشیده رگ هستی، با شورِ ولا مولا
خورشید نگاهت کو، خورشید چه میگویم سیمای درخشانت، خورشید کجا مولا
یک قافله از دلها، بیمحنتِ محملها رفتند ز منزلها، با داغ تو یا مولا
این قافله تبدار است بیگام تو خونبار است آهنگ غریبانه، از نای درا مولا
تا شام خراب آیا، کانون حیا بردند بازآ که نمیبینم، در شام حیا مولا
صبح از تو، سرود از تو، آئینۀ نور از تو بانوی سحر پرور، افسرده چرا مولا
در محفل خاموشان، میتابی و دل جوشان ای درد چه میتابد، طشت طلا مولا
ای خون خدا ای دل، در زمزمۀ نبضت فریاد شکوفا شد، با روح خدا مولا
در هجر غریبت دل، سرگشته و بیحاصل با خاطرهها باز آ، ای قبله نما مولا
خاکیست ولی عالم، کاشانۀ پیوند است یک بار دگر لطفی، از قبله درا مولا
ارسال دیدگاه