آب را گل نكنيد...
نویسنده ی این مطلب: سایت کربلایی حسن توزی
تاریخ ارسال مطلب: یکشنبه 18 خرداد 1393
آب را گل نكنيد...
شايد از دور علمدار حسين ،
مشك طفلان بر دوش ،
زخم و خون بر اندام ،
مي رسد تا كه از اين آب روان ،
پر كند مشك تهي ،
ببرد جرعه آبي برساند به حرم ،
تا علي اصغر بي شير رباب ،
نفسش تازه شود و بخوابد آرام .. .
آب را گل نكنيد . . .
كه عزيزان حسين ،
همگي خيره به راهند كه ساقي آيد ،
و به انگشت كرم،
گره كور عطش بگشايد . .
آب را گل نكنيد . . .
كه در اين نزديكي،
عابدي تشنه لب و بيمار است،
در تب و گريه اسير . . .
آب را گل نكنيد . . .
كه بود مهريه مادرشان ،
نه همين آب كه هر جاي دگر
رود و نهري جاريست ،
مهر زهراي بتول است ،
از اين است كه من ميگويم،
آب را گل نكنيد،
آب را گل نكنيد....
صلي الله عليك يا مظلوم يا اباعبدالله الحسين (ع)
ارسال دیدگاه